وقتی از کنارشون رد می شم خاک بر سرا مث این که تاحالا آدم ندیدن شروع می کنن به پچ پچ کردن . چقد خوب می شد می فهمیدم عوضی ها دارن پُش سر من چی می گن . لنگاشونو پهن می کنن رو آسفالتو و مدام پشت سر این و اون صَفِه می زارن . خدا نصیب نکنه . اگه زن ما این طوری بود خدا وکیلی یه لحظه هم نیگرش نمی داشتم . آره صحبت سر این زنای هرزه محلمونه ( البته هرزه هرزه که نه ولی خب تقصیر خودشونه ، برن تو خونشون پلاس شن که این حرفا رو بهشون نزنم ) . از صُب که صبونه رو می کنن سوراخ کَلَّشون مث لاش می افتن در خونشون تا شب . پتیاره ها یعنی تا اونجایی که چشو چارشون بتونه چهره آدمای در حال گذرو ببینه و تشخیص بده که زنه فلانیه که داره یورتمه راه می ره یا پسر فلانیه که موهاشو اون جوری گیریس مالی کرده ، به کار شرافت مندانه خودشون ادامه می دن. جات خالیه بعضی روزا ببینی که حتی سبزی خوردن خونشونو هم دم در پاک می کنن . کم پیش می یاد که بیکار بیشینین . تخمه هم ور دستشونه که یه وخ اگه حرف کم آوردن لااقل فکشون بی کار نمونه . تازه چقد هم خاک تو سرا ولنگو واز می شینن انگار خونه خالشونه . همه اینا از گور این مرجان بی بی سی بُلن می شه . جنده خانم انگار نه انگار که شوور داره . ماهی کلی خرج زیبایی اندامش می کنه که این برجکاش تو چش بیاد . خاک تو سرش با این که خوشکله ولی آدم درست و حسابی نیست البته هیچ کدوم از مردای محل جرات نمی کنن نیگاش کنن . چون نیگا کردن به هیکل نیمه سوپرش !!! یه طرف و اَنگ چسبوندن که آره یارو اومد تو خونه باهام آره اینا هم یه طرف . من نمی دونم این بچه های اینا چه جوری بزرگ می شن . یا این خونه هِ چه جوری تمیس می شه . یا این ناهاره و شامه چه جوری پخته می شه . من فک می کنم برنجشونو دو قیقه ای تو زود پز می ندازنو باری به هر طرف . خدا شانس بده . حالا بازم صد رحمت به این مرجانه . فهیمه خانومو بگو با اون هیکل گاو میشش . خاک بر سر اصلا حس زنونگی نداره . با همون بیژامه راه راهش که فک کنم شریکی با شوورش پا می کنن می یاد خودشو ول می ده بیرون . اینقد م راحته که اصلا به خودش زحمت نمی ده اون چادر رنگو رو رفتشم درست رو سرش بکشه . بعضی وقتا هم موهاشو مصری کوتاه می کنه می شه عین میمونای جزایر ماداگاسکار . رنگ مِشِشو هم که نگو انگار سگ لا موهاش ریده . من نمی دونم این به چه امیدی زندس . خدا وکیلی حیف اسم زن یا مادر که رو اینا بزارن . من که حالم از همشون به هم می خوره . حتی از این مرجانه ! یه وخ فک نکنین ما با این مرجانه صنمی داریما . نه اصلنم این طور نیست . فقط بعضی وقتا که از جلوش رد می شم یه جورایی نیگام می کنه که انگار می خواد منو درستی بخوره . بیچاره شوهرش چی می کشه از دسّش . بگو چرا شده اندازه یه نی قلیون !! . ایشالله همین روزا از این محل اسباب کشی می کنیمو می ریم یه جا دیگه . شاید یه چند ماه دیگه . از شر اینا هم راحت می شم به خصوص این مرجانه . |